اتفاقات باورنکردنی و ترسناک ولی واقعی

به گزارش بهترین مقاله، تهران (پانا) - کاربران شبکه های اجتماعی روایت هایی عجیب از داستان های ترسناکی که برایشان رخ داده را در اینترنت منتشر و ادعا کردند این داستان ها واقعی هستند.

اتفاقات باورنکردنی و ترسناک ولی واقعی

به گزارش خبرنگاران، داستان های ترسناک همواره مورد توجه مردم و علاقه مندان قرار دارند. صد ها بحث و داستان اینترنتی در خصوص مشاهده ارواح، شنیدن صدا های عجیب و غریب، حوادث غیر قابل شرح و ... وجود دارد که افراد بر اساس تجربه شخصی آن ها را در شبکه های اجتماعی منتشر می نمایند و همواره این تجربه های شخصی هستند که بیشترین تعامل را دارند. بعضی از این اتفاقات ممکن است واقعی به نظر نیایند، اما کسانی که آن ها را تعریف می نمایند ادعا دارند واقعی هستند و رخ داده اند.

در ادامه تعدادی از این ماجرا های عجیب، ولی واقعی را می خوانید:

یادداشت هشدار دهنده

یک مهمان هتل یادداشت دست نویس دلهره آوری را در یک کشو پیدا کرد و فکر می کرد مهمان قبلی آن یادداشت را در آنجا گذاشته است. در دسامبر 2014، امی جونز در هتلی در ادینبورگ اقامت داشت که یادداشت عجیبی را کشف کرد که روی آن نوشته شده بود: درب قفل شده را باز نکنید! به نجوا های آن اعتماد نکن. برو، فقط لیا ...

جونز به جای ترسیدن، از یادداشت عکس گرفت و آن را در توئیتر بارگذاری کرد. او سپس به خواب رفت و درب موردنظر را نیز باز کرد. صبح روز بعد، او به دنبال نمایندگان خود در توئیتر اطلاع داد که او هنوز زنده است و هیچ صدایی نیز نشنیده است.

هراسی شیطانی

در نوامبر 2019، منبعی ناشناس از کشته شدن گوسفندی در جنگلی در همپشایر اطلاع داد. روی جسد گوسفند ها پنج نمودار، یک صلیب معکوس و شماره 666 نقاشی شده بود. این گوسفندان با ضربات چاقو کشته شده بودند.

هنگامی که پلیس این حادثه را آنالیز کرد، متوجه شد که یک صلیب معکوس و 666 نیز روی درب کلیسای سنت پیتر در برامشاو نقاشی شده است. این جنگل با جادوگری ارتباط تاریخی دارد، اما مردم محلی قبل از حادثه گوسفندان هرگز چنین چیزی را تجربه ننموده بودند. گفته می گردد ساکنان از آنچه رخ داده بسیار ناراحت هستند و امیدوارند که پلیس عاملان جنایت نقاشی دیواری شیطانی را پیدا نمایند.

بلعیده شدن توسط قبر

خورشید در 19 دسامبر 2016 غروب نموده بود که جوآن کالن 64 ساله برای بازدید از مزار پدر و مادرش به گورستان لانگ آیلند رفت. او یک کمان خمیده شکل را روی تاج گل بالای سنگ قبر مشاهده کرد و برای برطرف آن خم شد. همانطور که این کار را کرد، زمین زیر پایش خالی شد و او به درون قبر افتاد. این حادثه غیرمنتظره باعث از دست دادن تعادل او شد و سرش به سنگ خورده و دندان شکست. او ناامیدانه دو طرف سنگ قبر را گرفت و یاری خواست، اما هیچ کس صدایش را نشنید.

بعد از اینکه پیروز شد از قبر بیرون بیاید، بلافاصله قبرستان را ترک کرد و از بازگشت مجدد به آنجا خودداری کرد. کالن همچنین با استناد به مسائل عاطفی و کابوس های ناشی از این حادثه هولناک، از یک وکیل برای شکایت از صاحبان این گورستان یاری گرفت.

گیر افتاده در فضای بسته

در اوایل سال 2019، زنی در هواپیمایی که به سمت تورنتو می رفت خوابید. وقتی از خواب بیدار شد، هواپیما خالی و تاریک بود و تقریباً نیمه شب شده بود. خوشبختانه، او پیروز شد در هواپیما را باز کند و توسط خدمه روی زمین نجات یافت.

در داستانی دیگر پس از تعطیلی محل کار، یک زن در شیان چین در اواخر ژانویه 2016 در یک آسانسور گرفتار شد و نمی توانست از آن بیرون بیاید. همکارانش یک ماه بعد بازگشتند و بقایای در حال تجزیه زن را در داخل آسانسور یافتند. دستانش در کوشش برای فرار از آسانسور تغییر شکل داده بود. گفته می گردد قربانی از نظر ذهنی معلول بوده و تنها با نام خانوادگی او، شناخته می شد. خانواده او از ناپدید شدن او به پلیس اطلاع دادند، اما به جستجوی او در داخل یا خارج ساختمان اقدامی نکردند.

شبح زن و شوهر

در 10 نوامبر 2019، سونگ روی-شیونگ 60 ساله از خانه خود خارج شد و در کوه های پینگتونگ به پیاده روی پرداخت. او به خانه برنگشت و خانواده اش 10 روز با اضطراب در جستجوی او بودند تا اینکه یک روستایی سونگ را به نزدیکترین کلانتری رساند. ظاهراً سونگ در حین پیاده روی از یک دیوار سنگی بالا رفته بود و در این هنگام عینکش را از دست داد و گم شد. او سپس غاری را پیدا کرد و چند روز در آن اقامت داشت، اما پس از مدتی فهمید اگر نتواند فرار کند در آنجا خواهد مرد.

سونگ هنگام مصاحبه در خصوص مصیبت خود، ادعا کرد که یک زوج ارواح در بیرون غار با او دیدار نموده و دو ساعت با او راه رفته اند. او معتقد بود که آن ها ارواح باستانی تایوانی های بومی هستند و همچنین ادعا کرد که آن ها به محض رسیدن به راستا منتهی به پایین کوه بدون صدا از کنار او ناپدید شدند.

یک ادعای پر اختلاف

پس از آنکه تعیین شد پیش بینی ها و ارتباط هلن دانکن با ارواح دروغ بزرگی بوده، بیشتر مردم او را به عنوان یک پیشگو جدی نمی گرفتند. در طول دهه 20 او اخبار را سانسور و شایعاتی را منتشر می کرد. در نوامبر 1941، دانکن ادعا کرد که با روح ملوانی که در داخل HMS برهم بود تماس گرفته، این بدان معنا بود که او از قبل می دانست کشتی غرق شده است. آنچه مردم آن را یک ادعای عجیب خواندند داستانی واقعی بود.

او به راحتی با انتشار شایعاتی عجیب، پول های زیادی را برای راه اندازی تجارت خود به دست آورد. دانکن بر اساس قانون جادوگری توسط پلیس دستگیر و به 9 ماه زندان محکوم شد.

خونریزی دیوار

وقتی مینی وینستون 77 ساله در 8 سپتامبر 1987 از حمام بیرون آمد، متوجه حوضچه ای از مایع قرمز روی زمین شد. او نگاهی نزدیک تر انداخت و فهمید این مایع خون است. وقتی به اطراف دستشویی نگاه کرد، دید خون از دیوار ها ریخته و از کف به راهروی مجاور می رود. او با ترس از اینکه اتفاقی برای شوهرش افتاده باشد، همسرش را صدا کرد. وقتی شوهرش در راهرو حاضر شد، هیچ نشانه ای از خونریزی وجود نداشت. مینی وحشت زده با پلیس تماس گرفت. ماموران خانه زوجین را گشتند، اما چیزی پیدا نکردند که بتواند آن مقدار خون را فراوری کند. آن ها مقداری از خون را برای آزمایش بردند و بعد نتیجه گرفتند که این خون، از گروه خونی O و متعلق به یک انسان است. عجیب اینجا است که نه مینی و نه شوهرش این گروه خونی را نداشتند. تا به امروز علت خونریزی دیواره ها ناشناخته مانده است.

استخوانی در جوراب

در تاریخ 10 دسامبر 2018 فردی یک جفت جوراب از فروشگاه Primark در کولچستر خریداری کرد. وقتی به خانه رسید، جوراب ها را از بسته بندی آن ها بیرون آورد و استخوان انسانی را در داخل یکی از آن ها کشف کرد، خریدی بسیار معمولی بود که بسیار نگران نماینده شد. این حادثه در تاریخ 2 ژانویه 2019 به پلیس گزارش شد و افسران تحقیقات را شروع کردند. تنها چیزی که آن ها توانستند ثابت نمایند این بود که استخوان قبلا بخشی از انگشت انسان بود. پلیس نتوانست هیچ ارتباطی بین این موضوع با یک عمل مجرمانه پیدا نمایند و معتقد بودند که این حادثه یک حقه است. با این حال، هیچ آزمایش DNA تعیینی روی استخوان انجام نشد و بنابراین هویت شخصی که به آن تعلق دارد، یک راز باقی مانده است.

زندگی واقعی پنی وایز

یک شوخی نه چندان سرگرم نماینده از اوایل دسامبر سال 2019 مردم را در اوکراین ترسانده است. شخصی که لباس پنی وایز را پوشیده بود تصمیم گرفت در پشت پل ها و در سطل های زباله پنهان گردد و برای ترساندن مردم از معابری که عابران از آن عبور می نمایند، بگذرد. دلقک همچنین وانمود کرد که در حالی که مردم در حال پرداخت هزینه هستند، در یک پمپ بنزین بر روی اتومبیل ها بنزین می ریزد. بعضی از مراجعان چنان وحشت کردند که فرار کردند و وسایل نقلیه خود را جا گذاشتند.

فیلم های این شوخی ها در اختیار مجریان قانون محلی قرار گرفته است. یک پرونده جنایی علیه پنی وایز در دادگاه کیفری اوکراین باز شد. با این حال، پنی وایز هنوز هم در حال اذیت و آزار است. وی در شبکه های اجتماعی گفت که از آنجایی که شوخی های او بچه ها و افراد مسن را تحت تأثیر قرار نمی دهد، او از کارش دست نخواهد کشید.

منبع: خبرگزاری پانا
انتشار: 7 اردیبهشت 1400 بروزرسانی: 7 اردیبهشت 1400 گردآورنده: bestarticles.ir شناسه مطلب: 1592

به "اتفاقات باورنکردنی و ترسناک ولی واقعی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "اتفاقات باورنکردنی و ترسناک ولی واقعی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید